از بحث جلسه گذشته این مطلب روشن شد که تاریخ شروع غیبت صغری و تاریخ پایان آن کاملاً معلوم است و هیچ جای ابهامی وجود ندارد ولی در مسئلهی غیبت کبری تاریخ آغاز آن را میدانیم ولی تاریخ پایان آن را نمیدانیم و کاملاً مجهول و نامعلوم است. زمان پایان غیبت کبری و زمان ظهور امام، یکی است. هر 2 تعبیر یک معنا دارد و بین غیبت کبری و ظهور، از نظر زمان هیچ فاصلهای وجود ندارد پس گویا اینطور بگوییم که زمان ظهور حضرت معلوم نیست. باید توجه داشت که اگر میگوییم زمان ظهور مجهول است یعنی برای همهی بندگان خدا، مجهول است، بر ای ملائکه و انبیاء و ائمه معصومین و حتی برای خود حضرت مهدی(عج) و دیگران هر کس که باشد تنها کسی که از این تاریخ باخبر است خداست. البته حوادثی در آینده انتظار ما هست که اصل وقوع آن مسلّم است ولی تاریخ آن نامعلوم است. از باب نمونه:
1ـ حادثه مرگ: ما میدانیم روزی مطمئناً از دنیا میرویم و میمیریم؛
«کُلُّ نَفْسٍ ذائقۀ الْمُوت» تمام نفوس عاقبت مزهی مرگ را میچشند ولی تاریخ آن را نمیدانیم که میمیریم نمیدانیم. در روایت آمده است برای این حادثهی مرگ که نمیدانی چه زمانی برایت اتفاق میافتاد. خودت را آماده کن مرگ ناگهانی به سراغ انسان میآید یعنی بَغْتَۀً
2ـ حادثه و واقعهی قیامت: ما میدانیم قیامت که حتماً واقع خواهد شد. در سورهی واقعه میخوانیم «لَیس لِوَقعَتِها کاذِبۀ» یعنی در وقوع قیامت هیچ دروغی وجود ندارد. یعنی هر کس خبر داده که قیامت واقع میشود دروغگو نبوده است، امّا تاریخ آن را نمیدانیم زمان مرگ ما و وقوع روز رستاخیز، را خدا میداند و بس، هیچ بندهای از این دو تاریخ، اطلاعی ندارد آنقدر مسئله مهم است که در احادیث برای ما فرمودند که هرکس تاریخ ظهور را تعیین کرد دروغ میگوید. سخن او را باور نکنید بلکه او را تکذیب کنید چون سخن او دروغ درمیآید.
این احادیث را ملاحظه بفرمایید، فضیل بن یسار میگوید: از امام باقر(ع) پرسیدم آیا ظهور حضرت مهدی زمان معینی دارد، حضرت در پاسخ این سؤال سه بار فرمود: هر کس هنگام ظهور را تعیین کند دروغ میگوید.[1]
عبدالرحمان بن کثیر میگوید خدمت امام صادق(ع) بودم که شخصی به نام اسدی وارد شد عرض کرد فدایت شوم ظهور قائم آل محمد و تشکیل دولت حق که در انتظارش هستید طول کشید پس کی واقع میشود. حضرت فرمود تعیینکنندگان وقت ظهور، دروغ میگویند، افرادی که برای ظهور عجله میکنند هلاک میشوند، فقط افرادی که تسلیم ارادهی خداوند هستند نجات مییابند و بهسوی ما بازمیگردند.[2]
3ـ محمد بن مسلم میگوید: امام صادق(ع) به من فرمود هر کس وقت ظهور را برایت تعیین کرد از دروغگو خواندنش ترس نداشته باش زیرا ما برای ظهور وقت تعیین نمیکنیم.
یکی از مباحث مهم در بحث مهدویت (وقت ظهور است) بهگونهای که سالها قبل از ولادت حضرت مهدی دربارهی آن از معصومان سؤال میکردند ائمهی هدی هم مسائل مربوط به آن حضرت را مخصوصاً زمان ظهور امام را از اسرار الهی میدانستند و تعیینکنندگان وقت را تکذیب میکردند و آشکار کردن وقت ظهور، فقط از آن خداوند متعال است.
این روایت را ملاحظه بفرمائید: وقتی دعْبل شاعر بلندآوازهی شیعه در محضر امام رضا(ع) در ضمن قصیدهای، سخن از ظهور و قیام امام زمان بر زبان جاری کرد آن حضرت در حالی که اشک از چشمانش جاری بود رو به دعبل کرد و فرمود ای دعبل همانا روحالقدس این 2 بیت را که مربوط به حضرت مهدی است بر زبان تو جاری کرد آیا میدانی امام کیست و چه زمانی قیام خواهد کرد.
آنگاه خود امام به معرفی امام مهدی(عج) پرداخت و سپس درباره زمان ظهورش چنین فرمود: «امّا اینکه چه زمانی ظهور خواهد کرد، این سؤال خبر دادن از وقت است. پدرم از پدرش و ایشان از پدرانش از رسول اکرم(ص) نقل کردهاند که وقتی از آن حضرت سؤال شد که ای رسول خدا قائم از ذرّیهی شما چه زمانی ظهور میکند آن حضرت فرمود: مَثَل ظهور مَثَل وقوع قیامت است، هیچکس جز خداوند زمان آن را نمیداند و هیچکس زمان آن را نمیتواند آشکار کند مگر خداوند متعال و این امر ظهور ناگهانی اتفاق میافتد.[3]
مخفی بودن زمان ظهور مثل مخفی بودن زمان وقوع قیامت است، نتیجهی این پنهان بودن این است که در هر زمانی احتمال دارد این اتّفاق بیفتد، پس باید در حالت آماده باش دائم به سر ببریم و دربارهی ظهور حضرت هم اگر تاریخ تعیین میشود و زمان ظهور هم در آیندهی دور بود همه در غفلت و غرور و بیتوجّهی فرو میرفتند و اگر زمان ظهور نزدیک بود ممکن بود آزادی در عمل را از دست بدهند و اعمالشان جنبهی اضطراری و یک نوع جبر پیدا کند. پس همانطوری که آشکار کردن زمان غیبت بزرگ فقط در اختیار خداوند است اعلان زمان ظهور حضرت مهدی(ع) نیز در دست خداوند است، بر این اساس است که عدهای به خود جرئت میدهند و بهراحتی زمان ظهور را تعیین میکنند جای بسی تأمّل و تأسّف است. ملاحظه بفرمائید وقتی از حضرت مهدی سؤال میکنند تاریخ ظهورت کی میباشد، حضرت در پاسخ میفرماید:
«وَ اَمّا ظُهُورُ الْفَرَجِ فَاِنَّهُ اِلَی الله وَ کَذَبَ الْوَقَّاتُوُن.»[4]
حضرت فرمود: و امّا تاریخ ظهور من در اختیار خداوند است فقط و هر کس وقت تعیین کند دروغ میگوید، علت دروغگویی این شخص هم این است کسی که چیزی را نمیداند اگر درباره آن اظهارنظر کند حتماً دروغ میگوید.
و حضرت مهدی در آخرین نامهاش به سفیر و نائب خاص چهارمی فرمود: «وَ لاظُهُورَ الّا بَعْدَ اِذْنِ الله»[5] ظهور من اتفاق نمیافتد مگر بعد از آن که خدا اجازه بدهد یعنی به دست اوست.
علی علیه اسلام فرمود: «المَهدِی مِنَّا اْهلُ اْلبَیْتِ یُصْلحُ الله لَهُ اَمْرَهُ فِی لَیلَۀٍ.»[6]
حضرت مهدی از ما اهلبیت است، خداوند امر فرج او را در یک شب اصلاح میکند و این یک شب را هیچکس نمیداند چه شبی است.
غیبت کبری بسیار طولانی است. در احادیث این تعبیر آمده؛ «تَطُولَ اَمَدُها» یعنی عمر غیبت طولانی است و به درازا میکشد. اما امام صادق(ع) فرمود:
«لِلقائم غِیْبَتان اِحْداهُما طَویلَۀٌ»، قائم آل محمد دو غیبت دارد، یکی از این دو غیبت طولانی است[7]. این غیبت طولانی نتایجی دارد، یکی از مهمترین نتایج آن این است که بسیاری از مردم از اعتقاد به وجود حضرت دست برمیدارند و نسبت به مسئله مهدویت مرتدّ میشوند و جملاتی را به زبان جاری میکنند و ما نمونهای از گفتار مردم را در اینجا ذکر میکنیم.
1ـ هَلَکَ: یعنی امام در این مدت طولانی هلاک شده است.
2ـ لایُدری فی اَیِّ وادٍ سَلَکَ: یعنی نمیدانیم در کدام سرزمین رفته است.
6ـ بُلِیَتْ عظامُه: استخوانهای او هم پوسیده شده است.
7ـ لَوْ کانَ لَجاء: اگر وجود داشت میآمد.
8ـ مَا لله فِی آلِ مُحَمَّدٍ حَاجَةٌ: خداوند احتیاجی به آل محمّد ندارد که بهوسیلهی آنها دین خود را تقویت کند.
9ـ شک در امامت او میکنند.
10ـ مَتَی هَذَا الوَعد: پس این ظهور و وعده، چه زمانی تحقق پیدا میکند.
آنقدر مسئله ارتداد و برگشتن از عقیده به امام زمان در زمان غیبت کبری مهم است که در روایت اینطور آمده است؛
«حَتّی لاَ یَبقی عَلی اَمْرِه مِنْ اَصْحابِهِ اِلاّ نَفَرٌ یَسیرٌ» «امام صادق(ع)[9]»
امام صادق(ع) فرمود: فقط افراد بسیار محدود و کمی بر اعتقاد به امامت ایشان باقی میمانند و اکثراً از عقیدهی به امام دست برمیدارند.
یک سؤال بسیار مهم: چرا در غیبت طولانی امام، اکثر مردم مرتد میشوند و بهطوری که تیر از کمان رها و جدا میشود و از دین خدا بیرون میآیند و گاهی صبح از منزل خارج میشود مؤمن است و شب وقتی برمیگردد کافر است و افرادی که در آن زمان زندگی میکنند اکثراً «یَخْرُجَون مِنَ الدّنیا بِلا ایمان» بیایمان از دنیا میروند و افرادی که ثابت میمانند بر اعتقاد به امامت حضرت «لَا عَزُّ مِنَ الْکِبْریتِ اْلاَحْمَر» از طلای سرخ کمیابتر است.
و اما چرا مردم مرتد میشوند: دو دلیل مهم دارد:
1ـ همین که غیبت طولانی میشود خود این مسئله سبب میشود که مردم بیعقیده بشوند، مثل مسافری است که به سفر رفته است و هر چه منتظر او مینشینیم از سفر برنمیگردد. طبعاً انسان حالت انکار به خود میگیرد و میگوید: اگر این مسافر زنده بود، میآمد.
2ـ دومین دلیل و شاید مهمترین دلیل ارتداد مردم گناهان و معاصی و رذائل اخلاقی و انحطاط و سقوط اخلاقی جامعه است که فساد و گناه عاقبت مردم را به این ارتداد میکشاند. قرآن مجید میفرماید:
یعنی عاقبت کسانی که گناه روی گناه انباشته میکنند این است که آیات خداوند را تکذیب میکنند و کم کم میگویند همهچیز دروغ است و شاهد اینکه یزید بن معاویه در مجلس شهر شام وقتی اشعاری را خواند و کفر خود را اظهار کرد و گفت پیامبر دروغ است و حدیث و جبرئیل دروغ است، وحی از طرف آسمان نازل نشده است، زینب کبری خطاب به او، این آیه کریمه را تلاوت کرد که ما متذکر شدیم. یعنی این تکذیب یزید محصول گناه روی گناه است و مردم در زمان غیبت کبری عجیب اما از نظر اخلاقی سقوط میکنند و ما از میان احادیث دربارهی این موضوع فقط یک حدیث را انتخاب میکنیم و مینویسیم.
از زمینههای ظهور بر اساس اسناد روایاتی که در دست است توسعه و فراگیری مفاسد است. این سخن به این معنا نیست که مردم حق دارند بر مفاسد دامن بزنند و آن را گسترش دهند تا ظهور و شرایط آن تحقق پیدا کند بلکه به این معناست که جامعه بر اساس هوسمندیها و پایبندیها به خواستهها و ترک قیود دینی و اخلاقی بدان سمت حرکت میکنند. هرجومرج و فساد اخلاقی شیوع یافته و افراد در خط گناه قرار میگیرند، چنان است که گویی آنان هیچ اعتقادی به خداوند ندارند و عذاب و کیفر و حسابرسی روز قیامت را باور ندارند. مرامهای وارده از شرق و غرب افکار مردم را تحت نفوذ قرار داده و آنان را به بیبندوباری سوق میدهد. مردم در گناه و فساد جرئت پیدا میکنند و حاکمان و فرمانروایان آنها هم در دامن زدن به آلودگیها و مفاسد نقش اساسی دارند که از قدیم گفتهاند «اَلنّاسُ عَلی دینِ مُلوِکِهِمْ» مردم تابع دین اُمَرا و فرمانروایان خود هستند. مفاسد چنان دامن میگستراند که گویی جهان در کام منافقان است، صدای ناحقّ فراوان شده و نهی از منکر ترک میشود، گوشها به لاطائلات چنان انس میگیرد که سخن حقّ بر مردم سنگین میآید، ناپاکیها شیوع یافته و حرامخواریها رأی و فکر مردم را تحتالشعاع قرار میدهد. در این میان نرخ آلودگیهای جنسی از نظر آمار فراگیرتر و بالاتر است و چنان است که گویی حیوانیت در میان مردم رواج یافته است.
ما برای ارائه و نشان دادن تصویری از آینده و در آخرالزمان روایاتی را ذکرشده است برای شما دستهبندی میکنیم.
(و امّا اوضاع اجتماعی) و زمان غیبت طولانی و آخرالزمان؛
به علت توسعه مفاسد جنسی، وضع خانوادهها متزلزل میشود آنچنانکه مردم بهسوی گناه روی میآورند. اولاد زنا زیاد میشود و روابط جنسی از غیر طریق مشروع و طبیعی زیاد میشود. مردان با مردان و زنان با زنان آمیزش میکنند. همین اصطلاح امروز «همجنسبازی». علی(ع) میفرماید:
در آخرالزمان و نزدیک برپایی روز قیامت که برترین زمانها هم هست، زنان بیحجاب و برهنهی زینت کرده ظاهر میشوند که خارج از دین هستند و در فتنهها داخل میشوند و به شهوات تمایل زیادی دارند و بهسوی لذتهای شهوتی و جنسی سرعت پیدا میکنند و شتابزده هستند. حرام خدا را بر خود حلال میشمارند و این زنها اهل آتش جهنم هستند.[10]
از امام باقر(ع) پرسیدند قائم شما کی قیام میکند فرمود زمانی که مردان خود را به زنان شبیه میکنند و زنان خود را به مردان شبیه میکنند. و زمانی که مردان با مردان و زنان با زنان آمیزش میکنند و سرگرم میشوند و طلاق زیاد میشود و علناً و آشکارا زنا میکنند.[11]
(امّا جامعه از نظر روابط): در آن روزگار قطع رحم بسیار میشود، مردم به جان هم میافتند، همسایه بر همسایه ظلم میکند، پدران و مادران از فرزندان خود بدگویی میکنند، دورویی و دوگویی و نفاق در جامعه بسیار میشود، مردم بد زبان و بد دهن میگردند.
امام حسین(ع) فرمودند: امر ظهور حضرت مهدی که مورد انتظار است واقع نمیشود مگر اینکه زمانی بیاید، عدّهای از عدّه دیگر تنفر پیدا کنند و عدّهای علیه عدّهی دیگر به ناحق شهادت دهند و عدّهای عدّهی دیگر را لعنت میکنند. افراد به یکدیگر از شدّت نفرت بهصورت هم آب دهان میاندازند و عدّهای عدّهی دیگر را متهم به کفر میکنند.[12]
(جامعه از نظر اخلاق) خون مردم را سبک میشمارند، دروغگویی را جایز میدانند و حالا، اسیر هوای نفس میشوند. دین خود را به دنیا میفروشند، ظلم و صبر را ضعیف میشمارند، ظلم و ستم را مایهی فخرفروشی میدانند، شهادت بهدروغ فراوان میشود.[13]
در آن روزگار مردم از یکدیگر بیزاری میجویند. در این بین وفا کم میشود. به عهد و پیمانها عمل نمیشود، عمل زشت زیاد میشود، انصاف در میان مردم کمک میشود. سخنچینی زیاد میشود، تکبّر و حرص و بخل و پستی زیاد میشود.
افترا، غیبت، تهمت زیاد میگردد و حقّ و باطل با هم مخلوط میشود و از یکدیگر تشخیص داده نمیشود، رحم و عاطفه در میان مردم میمیرد، تفرقه و اختلاف در میان بندگان زیاد میشود.
(امّا اوضاع گناه) در زمان غیبت طولانی گناه زیاد میشود، منکرات علنی میشود، مردم علناً شراب میخورند، قماربازی رایج میگردد، ظلمت و تاریکی زندگی مردم را فرامیگیرد، گناه و معصیت و فسق علنی میشود، شخص فاسق و گناهکار در میان مردم آبرو پیدا میکند، صدای افراد معصیتکار بلند است و اعمال بهقصد ریا و خودنمایی انجام میشود، امربهمعروف ترک میشود، فتنهها از هر سو پدید میآید ، فحشاء و منکرات زیاد میشود، اشرار بر دیگران مقدّم میگردند و رفتار خائنانه میشود، آرزوها دراز میشود، مؤمن قدرت نهی از منکر را ندارد و هیچکس بر هیچکس رحم نمیکند و مردم سرگرم آلودگیهای خود هستند.
(امّا اوضاع اقتصادی) مردم رباخوار میشوند، معاملهشان بر مبنای رباخواری است، اگر به فقیری غذا میرسانند بر او منّت میگذارند و فقرا فاسق میشوند، افراد حرامخوار زیاد میشوند، گرانی و قحطی زیاد میشود، معاملات سود کمی دارد، آرزوها دنیوی میشود، پولهای زیادی خرج اموری میشود که در او غضب خداست، زراعت مرم فاسد میشود، کار بر مردم تنگ میشود، ثروتمندان را در جامعه تعظیم و تکریم میکنند، ثروتمندان در زندگی بخل میورزند، فقیر در چشم مردم حقیر میشود، ثروتمندان سهم فقرا را میدزدند، به مسکین صدقه داده نمیشود، شکمپرستی و تجمّل و شهوتپرستی زیاد میگردد، قصرهای محکم ساخته میشود، برکت از اموال مردم برداشته میشود، مردم از آلودگی به مال حرام اجتناب نمیکنند و حتّی مال حرام شبههناک بسیار میگردد، رشوه و ربا در جامعه فراوان میشود، تقلب در خریدوفروش ظاهر میشود، کمفروشی رایج میگردد و دروغگویی در معاملات رسمیّت پیدا میکند، زنان وارد بازار کار و تجارت میشوند.
(امّا اوضاع فرهنگی) بدعتها در جامعه ظاهر میشود، حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال میشمارند، معروف به جای منکر و منکر به جای معروف مینشیند و مردم تدریجاً به آن عادت میکنند، در آن زمان زشتیها شایع میگردد، مردم بهسوی رقص و طرب و فساد رو میآورند و آن را حلال میدانند، سازوآواز و موسیقی در جامعه ظاهر میشود، حرام خدا هتک میشود، در معصیت جرئت پیدا میکنند و مردم از گناه باکی ندارند، اعمال قبیح شهادت بهدروغ قسم زیاد میگردد.
علم و تعلّم جنبه ریا به خود میگیرد و هدف خدایی در آن پیدا نمیشود، آدابورسوم جاهلیّت زنده میشود و قرآن به صورت غنا خوانده میشود و زمانی هم قرآن را با ساز و آواز همراه میکنند، افکار عام برخلاف دین و قرآن میشود و حتّی در آداب و رسوم خود مردان با زنان نامحرم معاشرت میکنند و همصحبت میشوند و زینت زنان برای غیرشوهر است، بیحیایی و بیادبی کوچک و بزرگ را فرامیگیرد و برخی از مردان در برابر رفتار حرام زن بیتفاوت میشود یاد خدا در زندگی مردم کم میشود، خشوع در برابر خداوند از میان میرود و ذکر خدا بر مردم سنگین میشود، اعمال برای خاطر رضای خدا انجام نمیشود، قرآن متروک و غریب میشود و حتّی نماز میمیرد.
(امّا اوضاع سیاسی) اشرار امّت والی و زمامدار مردم میشوند، والیان اهل رشوه و اختلاس و دزدی میشوند، حکومت بر مردم را برای متاع بیگانه طلب میکنند، خائنان امین مردم میشوند، اهل کفر را در نزد خود مقرّب میکنند. زمامداری امور مردم به دست کسی میافتد که اهلیّت آن را ندارد، افراد سفیه در جامعه تصمیمگیرنده میشوند، زمامداران مخالفان خود را میکُشند، حکومتها حرمت مردم را لگدکوب میکنند و خون مردم را مباح میدانند، اهل مکر و قتل میشوند، افراد پست و احمق زمامدار میشوند، مؤمن خوار میگردد.
وزیران به مردم دروغ میگویند، افراد امین خائن میشوند و همکاران آنها به مردم ستم میکنند، جور و ظلم و تبعیض ظاهر میشود، مردم در مسیر گمراهی قدم برمیدارند و راه هدایت را رها میکنند، قتل و خونریزی و تفرقه و اختلاف زیاد میشود، اسلحههای مرگآفرین زیاد میشود، حکومتها دستخوش هرجومرج میشود و مردم دچار رعب و وحشت میشوند و این قدرت تسلیحاتی خود مانع بزرگی در راه رشد و وحدت باشد.
در آن زمان فتنهها زیاد میشود و همه گرفتار این تنشها میشوند و رهایی از آنها پیدا نمیکنند، راههای نجات بر مردم بسته میشود، کبیر بر صغیر رحم نمیکند و صغیر حرمت کبیر را نگه نمیدارد، در آن زمان بلایی شدید بر مردم وارد میشود که سختتر از آن شنیده نشده است تا حدّی که بشر پناهی نداشته باشد. فرمودند در آن زمان خود را داخل آن فتنهها نکنید اگر خود را از آن فتنهها دور نگهدارید برای شما بهتر است از اینکه داخل آن بشوید.
از همه مهمتر اینکه وضع مذهب واژگون میشود، اسلام وارونه میشود، همانطوری که ظرفی با هر چه در اوست واژگون شود.
حج و جهاد برای غیرخدا باشد، مسجدها مانند کلیسای مسیحیان طلا و زینت داده میشود، منارهها بلند و دلها از هدایتها خراب است.
تمام همّ و غم مردم پول میشود و دین خدا در میان مردم متروک میشود، قرآن را با نی و آلات موسیقی میخوانند. فقها خائن میگردند ، علما با ستمگران رفتوآمد میکنند، امر به تقوا میکنند و خودشان عمل نمیکنند، فقیه فقه را برای غیر دین یاد میگیرد، علما برترین خلق خدا هستند در آن زمان، قاری قرآن زیاد میشود و فهم قرآن کم میشود، نماز را میمیرانند، دین فروشی زیاد میشود، اسلام غریب میشود، از دین اسلام فقط اسم آن میماند. دنیا در نظر مردم مهمتر از دین میشود الی آخر و از قرآن فقط درس آن میماند.
روی این جهت است که فرمودند:
«یأتی عَلَی النّـاسِ زَمانٌ لاَ یَسْلُمُ لِذِی دِینٍ دِینُهُ اِلّا مَنْ یَفِرُّ مِن شاهِقٍ اِلَی شاهِق وَ مِنْ جُهْرٍ اِلَی جُهْرٍ کَالثَّعْلَبِ باَشْبَالِهِ»
زمانی خواهد آمد که برای هیچ صاحب دینی، دین او سالم نمیماند مگر اینکه فرار کند از کوهی به کوه دیگر و از دشت و صحرائی به صحرای دیگر، مثل روباه که وقتی بچّه میزاید از ترس گرگ، فرزند خود را از این کوه و صحرا به آن کوه و صحرا میبرد که بچه سالم بماند و مؤمن اگر بخواهد در جامعه آن روز بماند و زندگی کند، دین او، عقیدهی او، مذهب او، از او گرفته میشود و بیدین میشود مگر اینکه از آن مردم فاسد فرار کند و سر به بیابانها بگذارد چون درباره آن مردم اینطور آمده «وجُوهُهُم وُجُوهُ اْلآدمیین وَ قُلُوبُهُم قُلُوبُ الشَّیاطین» صورت و چهرهی آنها مثل چهره و صورت انسانهاست ولی قلب و دل آنها، قلب و دل شیاطین است.
در حدیث آمده است، امام صادق(ع) فرمودند: امام زمان غیبتی دارد که در آن زمان غیبت کسی که بخواهد دین خود را حفظ کند مثل کسی است که میخواهد دست خود را به شاخهی گل پر از تیغ بکشد (از بالا به پایین). و در بعضی از روایات آمده مثل نگهداشتن آتش بر کف دست است.[14]
البتّه نکتهی بسیار مهم این است که این موضوع فاسد شدن و بیدین شدن عمومی و همگانی نیست. عدهای کم از این ماجرا سالم میمانند و ثابت هستند در مسیر مستقیم و در راه هدایت الهی و به آفت نمیخورند. البتّه این جماعت بسیار کمیاب هستند. در حدیث آمده است؛
«وَ اِنَّ الثّابِتِینَ عَلَی الْقَوْلِ بِهِ فِی زَمانِ غَیْبَتِهِ لَاَعَزُّ مِنَ الکِبرِیتِ الْاَحْمَرِ»
افرادی که در زمان غیبت کبری بر دین و اعتقاد به امامت حضرت ثابت میمانند از طلای سرخ کمیابتر هستند.[15]
سؤال بسیار مهم این است که چه کنیم در زمان غیبت از خطر ارتداد و خارج شدن از دین در امان باشیم و دین خود را از دست ندهیم. جواب این سؤال این است که ماندن و ثابت بودن آنقدر سخت و مشکل است که در روایت اینطور آمده است که «اِلّا مَنْ ثَبَّتَهُ الله» مگر کسی را که خدا او را ثابتقدم نگهدارد یعنی خداوند باید به فریاد ما برسد و او ما را حفظ کند تا دین خود را از دست ندهیم، گویا کاری از خود ما ساخته نیست «فَاللهُ خَیْرٌ حافظاً وَ هُو اَرْحَمُ الرّاحِمِینَ.»
خداوند بهترین حافظهاست و او ارحمالراحمین است البته در عین این مطلب انسان خودش هم باید فعالیت کند و حواس خود را جمع کند. وقتی از امام سؤال میکنند عِلْم چیست؟ امام فرمود: 4 مطلب و در مطلب چهارم فرمود:
«اَنْ تَعْلَمَ ما یُخُرِجُکَ عَنْ دینکْ»
تحقیق کن و بفهم که چه اموری و عواملی تو را از دین خارج میکند آن امور و عوامل را ترک کن و از آنها اجتناب کن و به آنها نزدیک نشو.
دعا کردن برای اینکه انسان در مسیر خدا ثابت بماند هم بسیار مؤثر است. این روایت را ملاحظه کنید. شخصی به نام عبدالله بن سنان نقل میکند که امام صادق(ع) فرمود: از آن اوضاع و زمان غیبت نجات پیدا نمیکند مگر کسی که دعا کند مثل دعای شخصی که در حال غرق شدن است؛
«لایَنجُوا مِنْها اِلّا مَنْ دَعا بُدُعاءِ الغَرِیقِ.»
این عبدالله بن سنان میگوید: به امام صادق(ع) عرض کردم دعای غریق چه دعایی است و چگونه باید دعا کرد. «قُلْتُ وَ کَیْفَ دُعاءُ الْغَریق». امام علیهالسلام فرمودند: اینطور میگویی:
«یا اللهُ یاَرحمنُ یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ الْقَلَوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ» ای الله ای رحمان ای رحیم ای کسی که دلها را منقلب میکنی و دگرگون میسازی، قلب مرا بر دین خود ثابت بدار.[16]
در دعای دیگر آمده؛ «وَ اَنْ تُخْرِجْنِی مِنَ الدُّنیا سَالِماً» خدایا تقاضای من از تو این است که مرا سالم از دنیا ببر، یعنی با دین و عقیده و اخلاق سالم. در بعضی از روایات هم آمده کسانی که برای تعجیل در فرج حضرت مهدی دعا میکنند از خطرات دورهی آخرالزمان محفوظ میمانند.
البته موفقیّت انسان در این مرحله ارادهی خود انسان را هم لازم دارد، باید مواظب لقمهها بود، باید مواظب محیط بود، باید مواظب رفاقت و دوستیها بود، باید مواظب مجالس و محافل بود، باید مواظب روابط با مردم بود، باید مواظب مکر و حیله و نیرنگهای شیطان بود و هزاران احتیاطهای لازم دیگر و تا حدّ امکان از مردم فاصله گرفتن در بین مردم زندگی کردن ولی از نظر عمل از مردم جدا بودن.
دستور این است؛
«کُونُوا فیِ النَّاس وَ لا تَکُونُوا مَع النَّاسِ.»
پینوشتها
[1] - بحار، ج 52، ص 103، حدیث شماره 5
[2] بحار، ج 52، ص 103، حدیث شماره 5
[3] - عیون الاخبارالرضا، ج 2، ص 266.
[4] - کمالالدین صدوق ج 2 ص 516.
[5] - کتاب الغیبة ص 395.
[6] - غیبت نعمانی، ص 163.
[7] - بحار، ج 52، ص 155.
[8] - بحار، ج 52، ص 1252 ص 153و
[9] - بحار، ج 52، ص 153.
[10] - کتاب من لایحضره الفقیه.
[11] - کتاب فصول المهمّۀ، فصل 12.
[12] - کتاب غیبت نعمانی، ص 109.
[13] - فصول المهمّۀ، فصل 12.
[14] - بحار، ج 52، ص 135
[15] - تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 395.
[16] - بحار، ج 52، ص 149.